جناب آقای فلاح زاده استاندار محترم یزد

شرح پریشانی من گوش کنید  

وارده به یزدفردا "علی اکبر یزدانی :ضمن سلام و عرض ارادت . امید که در هر قدمی که جهت خدمت به مردم بر میدارید خداوند اجر و جزای هر دو جهان را نصیب تان گرداند .

قبلا دو نامه خدمتتان داشته ام نه شما بلکه چند نامه نیز به دفتر ریاست جمهوری که رو نوشت جهت حضرت عالی فرستاده اند سال کار مضاعف و همت مضاعف است و اگر بخواهیم ملکی آباد را برای آیندگان بگذاریم چاره ای جز کار و کار نداریم . خاطر تان هست که خداوند نیز در قرآن کریم می فرماید:

لیس الانسان الا ما سعی.خداوند می گوید: سرنوشت هیچکس را بدون سعی و تلاش تغییر نمی دهیم.


سعی هم یعنی تلاش،تلاش معاش،تلاش در راه کمال. خوب بگذار برگردیم به زمان حال و خودمان.حال اگر بخواهیم سعی و تلاش را،گفتار خداوند را مجری باشیم،تلاش کنیم،معاش حلال کسب کنیم این تلاش،طرح،فکر خوب،افکار عام المنفه وسیله می خواهد.

وسیله هم ابزار است و پول و فکر خوب و مدیریتی که بتواند از آن استفاده کند.

بارها برایتان نوشتم،طرح هایی بسیار ساده ولی ابتکاری و کار آمد را خدمت شما و ابواب جمعی ادارات زیر دست شما ارائه نمودم.

اما دریغ و تاسف که مسئولین کار جالبی را یاد گرفته اند کم محلی تا مرز منصرف شدن فرد از تلاش،جدی نگرفتن تا خسته شدن کسی که طرح ارائه داده است،یا کاری را در دست انجام دارد.پشت میز نشینان فقط پشت میز نشستن را یاد گرفته اند گوئی خوابند،گوئی وظیفه حراست از آینده این مرز و بوم،حراست از مردم و کودکان این مرز و بوم وظیفه دیگری است.

اگر قلم بدستی،اگر کسی انتقاد می کند غرض و مرضی ندارد. می خواهد تلنگری بزند،می خواهد خفته ای را بیدار کند تا بیت زیر مصداق نیابد:


ترسمت ای خفته در دامان کوهی سیل خیز

خواب نگذاری ز سر تا آبت از سر بگذرد

اما بروکراسی اداری و عادت فوق الذکر مسئولین خسته ات می کند،دمار از روزگارت در می آورد تا قلم بدست بگیری و گلایه نویسی کنی و حقیقت را به رخ کسانی بکشی که فریاد بر آورده اند آسوده بخوابید شهر در امن و امان است(نامه یک خاتمی به استاندار یزد محمد صادق قانع).

بگذریم، می خواستم به عنوان برادری کوچکتر شما را در موقعیت کاری زمان حال قرار دهم. ،شما استاندار استان یزد جایگاهی که خیلی ها در آن قرار گرفته اند اما به قول آقای قانع شما تکیه بر مسند مالک اشتر زده اید گرفتاری من و مردمانی مثل من باید دلتان را به درد آورد،باید پبگیر باشید،باید اگر حق کسی ضایع شده شب خواب به چشمتان نیاید.

بنگرید و گوش فرا دهید تا بگویم اگر حق با من نبود هر چه کنید بر دیده منت،اما اگر حق با من است راهی بیابید کمک کنید تا کار کنیم،بکاریم و بدروییم و بی منت زندگی کنیم.

اگر امکان سعی باشد به برکت خداوند ایمان دارم .نیازی نیست کشاورز را تحت پوشش کمیته امداد قرار دهید. نیازی نیست با توان کاری، مردم چشم به صندوق صدقات بدوزند لااقل من این نیاز را ندارم در صورتی که گوش شنوائی باشد(حتی توان تحت پوشش قرار دادن چند خانواده را هم دارم)و اگر گوش شنوائی نیست در مسیر حرکت اجتماع به قول آقای قانع همه چیز خانوادگی است لیست ما را نیز به کمیته امداد اضافه کنید.

و اما بعد

جناب استاندار

در سال 83 نظر به وعده ها و قول هائی که جهت پشتیبانی از تولید وتولید کننده دادند خانه و کاشانه ام را در شیراز چوب حراج زدم و جهت ایجاد مزرعه پرورش شتر مرغ که دو سال زندگیم را صرف تحقیق درباره آن نموده بودم به یزد آمدم تا در زادگاهم خدمتی کرده باشم و معاش حلالی کسب کنم.ماه ها دویدم تا موافقت اصولی را گرفتم اما با مراجعه به بانک کشاورزی گفتند توجیه اقتصادی ندارد(جالب است دنیای متمدن از کمبود غذا رو به حشره خواری آورده و ما تولید گوشت قرمز بدون کلسترول را فاقد توجیه اقتصادی می دانیم)و جالبتر اینکه آنانی که چندین ماه وقتم را گرفته و موافقت اصولی دادند نمی دانستند که توجیه اقتصادی ندارد.

در همین دویدن ها در کرخنگان با کشاورزی دیگر اقدام به پرورش ماهی قزل آلا نمودم و به گفته شیلات بهترین محصول را به وجود آوردم اما به دلیل همکاری نکردن و عدم یاری مسئولین وقت،4تن ماهی را مجبور شدم پشت پیکان بار ریخته بفروشم(تمام گفته مستند و نامه ها وجود دارد).

چندین بار به دفتر ریاست جمهوری نامه نوشتم و جواب گرفتم،به شما نیز اطلاع داده بودند به خود شما نامه نوشتم (نامه ای به این مضمون جناب آقای فلاح زاده استاندار یزد،نامه روی سایت یزد فردا موجود است)و در آخر سر در زمانی که آقای شیخ الاسلامی رئیس دفتر ریاست جمهور بودند مکتوب و با تماس تلفنی از طرف ایشان قرار بر این شد که از طریق توسعه بنگاه های زود بازده وام را دریافت دارم که نتیجه همه این گفتار برگشتن به خانه اول بود.طرح هایی ارائه دادم(ساده و کار آمد)اما آنقدر رفتم و جواب نگرفته تا خسته شدم(مصاحبه با هفته نامه بشارت نو)طرح های ارائه شده هم الان در نامه و روی سایت موجود است.

جناب آقای استاندار

اگر طرح های ورشکسته روستائی را بنگرید چیزی نیست جز عدم مدیریت صحیح .نامه نوشتم،نالیدم که در استانی بی آب و علف چون یزد دادن پروانه گاوداری آب فراوان می خواهد،گاو قصیل تازه می خواهد،اما شترمرغ یک پنجم گاو خرج و5 برابر آن سود دارد گوش نکردند.

درباره طرح ها هر یک حاضر به گفتگویم ،استدعا دارم اگر می خواهید کمکی به کشاورز و کشاورزی نمائید بهتر است کشاورز را تنها نگذارید(با شعار به شعورمان توهین نکنید نامه موجود روی سایت یزد فردا).

جناب استاندار

تاسف آور  است که عمر و جوانی مردم به سخره گرفته شود.آنان را سر بدوانند که فقط مشغول باشند. اگر از واژه التماس استفاده می کنم جهت آن است که دلسوخته ای هستم که در بطن روستا و در بین کشاورزم و شما را کسی می دانم که در صورت امکان از یاری مضایقه نخواهید کرد اگر چنین نبود و شما را دوستدار عدل نمی دانستم نیازی به التماس نبود چرا که:


اظهار عجز پیش ستمگر ز ابلهی است

اشک کباب موجب طغیان آتش است


ولی بگذریم،آب و زمین موجود است،جای امن وجود دارد امکان پرورش شترمرغ در یزد وجود دارد،توان کار و همت مضاعف و لبیک به رهبری وجود دارد. همه اینها مرا هست آیا شما توان پرداخت تسهیلات را دارید و یا پس از پنج سال گذران عمر فکر دیگری باید کرد.

اگر دولت توان تسهیلاتی در حد سیصد،چهارصد میلیون ندارد چرا وعده می دهند،چرا مردم را دنبال وعده های تو خالی می دوانند. جوابگوی 5 سال عمر،سرمایه و مشکلات من و هزاران مثل من کیست.؟؟؟

یزدفردا

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا